شارژ خودرو الکتریکی

شارژ خودرو الکتريکی توسط سايبان خورشيدی!!



اگرچه تعداد ماشین های الکتریکی و هیبریدی روز به روز در حال گسترش است و در نقاط مختلفی از دنیا می توانید آنها را بیابید. اما هنوز تعداد ایستگاه های شارژ این اتومبیل ها در کشورهای مختلف بسیار کم و انگشت شمار هستند.


برای مثال آمریکا اکنون کمتر از ۵۷۰۰ ایستگاه شارژ عمومی دارد و در نروژ این تعداد به ۴۰۰۰ عدد می رسد. ژاپن تنها از ۱۳۰۰ ایستگاه شارژ بهره می برد و در استرالیا فقط ۳۹ ایستگاه عمومی فعال هستند. خب، با این اوضاع آیا اصلا به صرفه است که سراغ ماشین الکتریکی رفت و آن را با برق کم قدرت منزل شارژ کرد؟ یا راه حل دیگری هم وجود دارد؟


یکی از جدیدترین راه حل ها که توسط شرکت ولوو ایتالیا و موسسه سینتسیس دیزاین طراحی شده، به ماشین اجازه می دهد هرجا که دوست داشت و آفتاب بود، شارژ شود.این محصول Pure Tension نام دارد و در واقع یک خیمه سیار است که به شکل تعدادی اشکال و خطوط سهمی وار طراحی شده و پنل های فتوولتائیک هم بر روی آن سوار شده اند تا انرژی خورشیدی را به دام اندازند.


پوشش روی این سایبان از شبکه پلی اتیلن بازیافتی با تراکم بالا تهیه شده و بر روی ساختمانی بسیار سبک و لوله ای از جنس فیبرکربن سوار شده است. و نکته جالب اینجا است که هنگام جمع کردن می توان به راحتی آن را درون جعبه ولوو V60 جای داد.


کشش پارچه پلی اتیلنی هم باعث خمش فریم فیبر کربنی و ایجاد چنین فرمی شده است. شکلی که کارکرد دوم این شارژر خورشیدی را رقم می زند: حفاظت از ماشین در مقابل اشعه و گرمای خورشید.


یک کابل هم خیمه را به باتری های ماشین وصل می کند تا آنها با انرژی خورشید شارژ شوند. البته به نظر می رسد که برای شارژ کامل باتری یک V60 دوگانه سوز، لازم باشد یک روز کامل ماشین را زیر این سایبان پارک کنید.اکنون دیگر هنگام اتمام شارژ، راننده اتومبیل های الکتریکی ولوو به جای پریز برق یا ایستگاه شارژ، تنها کافی است به دنبال جای پارک مناسب و آفتاب گیری بگردند.

سوختن ازمایشگاه ادیسون

سوختن آزمایشگاه ادیسون
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: این آزمایشگاه ، بزرگترین عشق پیر مرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود. در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند که آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش مأموران فقط برای جلوگیری از گسترش اتش به سایر ساختمان ها است.
آنها تقاضا داشتند که موضوع به شکل مناسبی به اطلاع پیر مرد رسانده شود. پسر با خود اندیشید که احتمالا پیر مرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیر مرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بد ترین شرایط عمرش بسر می برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی! حیرت آور است! من فکر می کنم که ان شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است. وای! خدای من خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید.
کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت. نظر تو چیست پسرم؟
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطور می توانی؟ من تمام بدنم میلرزد و تو خونسرد نشسته ای؟
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مأمورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد. در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر میکنیم. الان موقع این کار نیست. به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی نخواهی داشت.
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراعات بشریت یعنی ضبظ صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از ان واقعه اختراع نمود.